#بی_تو_مگه_میشه_پارت_46


ضربان قلبم اونقدر زیاد بود که گفتم الانه که از جاش کنده بشه ...


بالاخره تمام شد این فاصله ..
مثل ماهی شده بودم که اگه آب رو ازش بگیری دیگه نمیتونه نفس بکشه...
دستمو نوازش گونه روی سینه ستبرش گذاشتم و آروم آروم حرکت دادم ...

ا
نفس نفس میزدیم و هیچکدوم قادر به جداشدن نبودیم ...
می دونستم مدتی هست که با کسی نبوده ... و الان به شدت احساس نیاز میکنه ...
و منم از اون بدتر ... چون منو با همون دفعه ی اول به ب*و*س*ه اش و نوازشش معتاد کرد ...الان هم کارام مخلوطی از عشق و نیاز بود ...
... اما اون ... نمیدونم ... شاید فقط نیاز
ما همینم برام کافی بود که نیازش رو با من بر طرف کنه ... نه با کسه دیگه ...
پیشونیش و چن ثانیه به پیشونیم تکیه داد ...
هر دو نفس نفس میزدیم ...

چشمام بسته بود ...
سرشو به آرومی تو گردنم فرو کرد و نفس عمیق کشید ...

romangram.com | @romangram_com