#بیراهه_ای_در_آفتاب_پارت_47
خدا را اي نصيحت گو حديث ساغر و مي گو
كه نقشي در خيال ما از اين خوش تر نمي گيرد
- بهتره هر چه ميخواي به زبون بياري و اگه قصدت واقعاً دلسوزيه ، از نزديك همديگه رو ببينيم .
- تو كه با چند تلفن وسوسه شدي ، چرا قبل از ازدواج اين شور و شوق جووني رو نداشتي ، چرا يه نگاه به اطرافت نمينداختي ؟ چه روزا كه با هزار اميد از كنارت مي گذشتم و حتي به چشمات خيره مي شدم ، اما انگار دراين عالم نبودي . اگه دلت پيش كس ديگه اي بود دلم نمي سوخت .
آنقدر صبر كردي تا با بيوه برادرت ازدواج كني . آخه چرا ؟
گاهي به نگاهي دل ما شاد نكردي
حيف از تو كه ويرانه اي آباد نكردي
- نميدونم . شايد اگه تو پا پيش ميذاشتي ، قضيه فرق مي كرد .
romangram.com | @romangram_com