#بی_پروا_نفس_کشیدن_پارت_84


:هیچکس بعدهیچکس نمرده فقط خیلیا بعدخیلیا زندگی نکردن .....

ارتان: اره هیچکس بعدهیچکس نمرده ولی خیلیا زندگی نکردن اشتباه کردن ادمادنیای عادت هان به همه چیزعادت میکنن شماهم مجبوری عادت کنی به نبوداون

دنیا که به اخرنرسیده

:من نیاز به فکرکردن دارم ..

ارتان: غیبت بیش ازحددیگه نمیتونی بیای

:بااین وضع؟

ارتان: چطوره مگه مژه مصنوعی بذار ابروهاتم تاتوکن تادربیان موهاتم که کوتاهن ازته که نزدی صورتتم باکمی ارایش درس میشه ببینید من فقط به خاطرخودتون میگم اینطوری سرگرم میشیدکمترغصه میخورید..

: مرسی که بهم گفتید

رسوندم ازماشین پیاده شدم رفتم داخل خونه قرص خوردموخوابیدم..

اونشب به خودم قول دادم که واقعا یه فکری باحال وروزم بکنم چون اگه این وضع پیش بره هم من نابودمیشم هم اطرافیانم واینواصلا دوس ندارم من....

صب باصدای الارم گوشیم بیدارشدم ...

کمی صبحونه خوردم، کسی خونه نبودواسه خودم رفتم حموم اتاقمومرتب کردم ..

نشستم جلواینه واقعا ازکاربچه گانم پشیمون شده بودم..

مژه مصنوعی هاروباهربدبختی بود چسبوندم به اون یه زره مژه ایی که واسم مونده بود..

جای ابروهامم فعلا مجبورشدم مدادبکشم تاامروز برم ارایشگاه ..

موهامم که جلوافتضاح بود تل زدم..قیافم خیلی باحال شده بود، هههههه

یه مانتومشکی بلندکه جلوش بازبودپوشیدم باشلواوشال مشکی ..

عینک افتابی بزرگی هم زدم تااین ابروهای مسخره روبپوشونه..

رفتم پیش سارا جون..

: سلام

سارا: سلای به روی ماهت به چشمون سیاهت چطوری دخمل

:ای بدک نیستم توخوبی؟

سارا: بخوبیت ..میگم چرا پکری اجی؟ چرا سرتاپاسیاهی؟

:دست رودلم نذار سارا که خونه..

سارا: عزیزدلم چی شده؟


romangram.com | @romangram_com