#بی_پروا_نفس_کشیدن_پارت_49
شقایق: ای بگم چی باایی حرف زدنت همه انرژیموگرفتی نکبت
:ببخشید ببخشید خواب بودم اخه حالا بگوجون به لبم کردی؟!
شقایق: پریییی ازهمین بهمن میتونی بری سرکلاس همه چی ردیف شدددد
:راس میگی؟؟؟؟؟؟
شقایق: اره جون توو
:واییی شقایق مرسی واقعا ممنوم خوشحالم کردی عزیزم
شقایق: فداتشم الهی کاری نکردم
:نگوواقعا دستت درد نکنه ازطرف من ازاحسانم تشکرکن
شقایق: باشه عسیسممم خب من برم سایانا بلندشده داره عرمیزنه بای
:خدافظ
فصل بیست ودوم: خوشحال شدم نه که نشدم ولی نه خیلی ....
رفتم یکم چیزمیزخوردم تا بلکه نمیرم.
بعدرفتم سمت اتاق آلبوم عکسامونوازرومیزم ورداشتم ونشستم روی تخت ..
عکسای توکیشمون عکسای نامزدی عکسای....
اهنگی روباخودم زمزمه میکردم: عكس چشمات پيش رومه بغض عشقت تو گلومه صورتم از گريه خيسه ديگه كار من تمومه
همه جا صداي جيغه چيزي نيست خوابي عميقه
روي دستاي غريبم جاي بوسه هاي تيغه
شايد اين همش يه خوابه شايد اين فقط سرابه
اي خدا برس به دادم زندگيم نقش بر آبه
همه جا صداي جيغه چيزي نيست خوابي عميقه
روي دستاي غريبم جاي بوسه هاي تيغه
عكس چشمات پيش رومه بغض عشقت تو گلومه
صورتم از گريه خيسه ديگه كار من تمومه
نميدوني چي كشيدم جز تو هيچي رو نديدم
اگه باورم نداري بيا رگ هامو بريدم
منو اين غروب غم بار دل كه خيسو غم تكرار
romangram.com | @romangram_com