#بی_پروا_نفس_کشیدن_پارت_44


موهامو بایه گیربالای سرم جمع کردم بعدرفتم توهال ساعت ۹صب بودمیدونستم الان هیچ کس خونه نیست رفتم واسه خودم نشستم صبحونه خوردم ویه دوش حمامم گرفتم،که حسابی سرحال اومدم رفتم سمت گوشیم دیدم یه میس ازآرا دارم بازش کردم نوشته بود:سلام!پروای عزیزم...

امیدوارم که حالت خوب باشه یااینکه حداقل بهتر شده باشی...

عزیزم می خواستم بگم من امروز می خوام بادوستام برم پیست اسکی خوشحال میشم توهم بیای.

یکم فک کردم خیلی خوب بودحالا که فک میکنم واقعا منم دوس دارم برم پس براش نوشتم: سلام آراجونم! مرسی ازاینکه دعوتم کردی. باکمال میل میام..

چنددقیقه بعدگوشیم زنگ خوردبرش داشتم، آرابود..

:الوآراجونم

آرا: سلام عزیزم خوبی؟؟؟

:مرسی فداتشم توچطوری؟

آرا: عالیی باجواب توکه عالی ترم شدم وای پروا باورم نمیشه میای خیلی خوشحال شدم

:عزیزممم واقعا ممنون ازاینکه به منم گفتی

آرا: نگوووومنووتودوستیم خب

میگم ساعت ۳خودم میام سراغت توفقط حاضرباش ادرس خونتونم اس کن

:باش حتما

آرا: خب جونم من برم مریض دارم کاری نداری دیگه؟

:نه فدات خدافظ

آرا: خدافظ

گوشیوقطع کردموانداختمش کنار.

رفتم نشستم جلوی اینه صورتم افتضاح بودتصمیم گرفتم پاشم برم آرایشگاه.

پس لباساموپوشیدم ورفتم آرایشگاهی که که دوخونه اون ورترمون بود.

: سلام

سارا:سلام پروا خانوم چه عجب ازاین طرفااا

:😊😊خوبی ساراجون؟

سارا: فدای تو

:سارا جون قربون دستت یه دستی به این سروروی مابکش خیلی افتضاحــــه

سارا: بعله بعله معلومه بشین داره کار این خانوم تموم میشه الان میام


romangram.com | @romangram_com