#بی_پروا_نفس_کشیدن_پارت_43

ازهمه خداحافظی کردیم وسوارماشین شدیم سرموتکیه دادم به شیشه ماشین بابا گفت: خب می خوام یه اهنگ قشنگ ازمازیار فلاحی بذارم تادخترقشنگم خوشحال بشه

لبخندی زدم وچشماموبستم وگوش سپردم به اهنگی که پخش شد:

قلب من میگه که هستی اگه چشمام میگه نیستی

خیلی سخته باورم شه

که تو پیشم دیگه نیستی

بگو که هنوز چشاتو

رو به عشق من نبستی

چشم من میگه تو رفتی

اما قلبم میگه هستی

حالا که همش خیاله

بزار دستاتو بگیزم

بزار تو فرض محالم

با تو باشم تا بمیرم

بزار عاشقت بمونم



....................بزار عاشقت بمونم

.........................................بزار عاشقت بمونم حالا که همش تو رویاست

نزار دلتنگت بمونم

مرگ بیداری برا من

اینو خیلی خوب می دونم

بزار عاشقت بمونم



...................بزار عاشقت بمونم

......................................بزار عاشقت بمونم(مازیارفلاحی: بزارعاشقت بمونم)

همرابااهنگ اشک میریختم ونمیدونم چیشدکه به خواب رفتم.

فصل نوزدهم: وقتی چشماموبازکردم توتختم بودم وصب شده بوددستاموازهم بازکردم وخمیازه ایی طولانی کشیدم ازسرجام بلندشدم تلوتلوکن ان به سمت دستشویی رفتم.

romangram.com | @romangram_com