#بی_پروا_نفس_کشیدن_پارت_42


:اره ولی خب زدم ترم اول

شقایق: ای ای مگی بری بامسئولیینش حرف بزنی که شاید بزارنت بری

:حالا کی گفته من می خوام برم

شقایق: به خدا خیلی خری پروا خیلیییی

:ای شقایق توهم نمک نزن روزخممون

:اخه واسه خودت میگم احمق الاغ

:احمق الاغ خودتی بچه پروووو

شقایق: اخی دخترعموکوچولوم عصبی شداوخی

یکی زدمش وگفتم: مرض دردخودسگتومسخره کن

بعدروموکردم اونطرف

شقایق دستموکشیدوگفت: وایی ببخشیدچقدزودبهت برمیخوره هاا

:اره بهم برمیخوره😔

شقایق: باشه باشه غلط کردم حالا میگم دانشگاه شاهددراومدی دیگه؟اره؟

:اهوم

شقایق: ایول خوبه په

:چراا؟

شقایق: چون رئییسش بابای دوست احسانه!

:خوبه من چه...

شقایق: کوفت خره نفهم خوبابای صمیمی ترین دوستشه بعداگه بش بگه فکنم راحت کارتودرس میکنه..

: واقعا فکرمیکنی بتونه؟

شقایق:احتمال زیادحالا من امشب به احسان میگم بهش بگه بعدخبری بهت میدم

:مرسی باشه

بابا:خب دیگه بهتره ما رفع زحمت کنیم..

عمو: چه زحمتی نشسته بودی داداش

بابا: نه دیگه دستت دردنکنه پویانم فردا مدرسه داره بهتره بریم


romangram.com | @romangram_com