رمان بی پروا نفس کشیدن

#بی_پروا_نفس_کشیدن_پارت_30


بارویا رفتیم تواتاقش تاحاضرشیم رویا: بدواماده شو پروا الان میادهاا

:باش رویا هول نندازبه جونم دیگه

رویا:خب هرآن ممکنه برسه

لباسم که دکلته بودوبلندیش تا پایین ترازباسنم بودپشتشم تا نصف کمرم بازبودواون تیکه بازگیپورقرمزگذاشته شده بود تایقشم همینطورخیلی قشنگ بودوبهم میومدیه ارایش قرمزملیحم کردم موهامم فرکردم همروازادگذاشتم یه تل مرواریدم گذاشتم روسرم ...

رویا: خیلی خوشگل شدی کلک الان داداش بدبختم خوخل وچل میشه هااا

:😝😝عب نداره بذابشه

رویا: خودتم دلته

:نه نه اصلا

پویان اومدتواتاق وگفت: بابا اومدبیاین دیگهههه

بارویا رفتیم بیرون من جایی که بایدمیمموندم وایسادم همه لامپاروخاموش کردیم وهمهه جاسکوت بودرادان کلیدوتودرچرخونداومدتو اولش کپ کردبعدگفت: إکسی خونه نیس؟ پس اینا کجان؟ چرا چیزی نگفتن پس!!!!

یدفعه همه چراغاروروشن کردن جایی وایساده بودم که اولین چیزی که رادان میبینه من باشم بادیدن من چشماش برق زدکیفشوانداخت واروم اروم به سمتم اومدبا یه حرکت منوتوبغل خودش کشیدوصورتموغرق بوسه کردداشتم ازخجالت اب میشدم میدونستم دارن فیلم برداری میکنن اصن قراربود ازهمون اول که رادان واردمیشه فیلمبرادری شه قراربوداول منوببینه بعدبقیه بیرون بیان داشتم میمردم چرا اینا نمیومدن میترسیدم کاربه جاهای باریک برسه ونشه جمعش کرد رادان باعشق زل زدبه چشمام بعدلبامومحکم بوسیدددد

دستموگرفت باهم رفتیم جلوتربعدیهوهمه اومدن بیرون وزدن زیرخنده رادان نگاهی بهم کردوگفت: پرواا چرا نگفتی این همه ادم اینجاس

بعدسرشو ازشرم انداخت پایین

همه باسوت ودست شعرتولدت مبارک ومیخوندن رادانم دیگه کم کم ازاون خجالتش دراومدرویا باخنده اومدطرفموگفت: دیدی گفتم خل وچلش میکنی 😂😂

:تویکی خفه شووو

رویا: خداییش خیلی حال کردیم😝😝

زدم پس گردنش وگفتم:کوفت زهرمارحناق اه

رویا: باشه باشه بابااااتسلیم

رفتم یه اهنگ توپ گذاشتم که همه دخترپسرا رفتن وسط منم رفتم کناررادان نشستم دستمومحکم گرفت وگفت: ممنوم ازت عشقم ممنوم ازهمه

:خواهش عزیزم کاری نکردیم که

رادان یدفعه به سرفه افتادانقدسرفه کردکه قرمز شدترسیدم بقیه هم که دورمون بودن نگران شده بودن

رادان بیحال افتادرومبل باترس ولرزگفتم: رادان چیشده؟؟؟

رادان: هیچی عزیزم هیچی اصن یکی دوروزه همش سرفه میکنم فکنم گلوم چرک کرده

خاله راضیه: پسرم برودکتردیشبم اززورسرفه نتونستی بخوابی

رادان: مامان چیزی نیست باورکن یه دوتاقرص میخورم خوب میشم


romangram.com | @romangram_com