#بی_پروا_نفس_کشیدن_پارت_166


انقد بهم میداد بخورم برده بودم پیش یکی از بهترین دکتر زنان تهران..

تقریبا :۳ماه و نیمم بودمی خواستم باارتان برم سنو گرافی...

اخرین باری که رفتم یه ماهمم نبود..

شکمم غیر عادی بزرگ شده بود اخه من خودم خیلی لاغر بودم و اول حاملگیم بود یه کم عجیب بود..

مانتو خفاشی سورمه ایی رنگو پوشیدم باشلوار و شال سفید...

ارتان: بریم خانومم؟

:بریم تادیرنشده..

تارسیدیم اونجا یکم طول کشید..

کلیم معطل نشستیم خیلی از معطل نشستن بدم میومد خودمم هی حالم بد میشد..ده بدتر..

بالاخره نوبت ماشد رفتم داخل ..

وقتی سنو کرد دکتر رو به من گفت: عزیزم بچه هات دوقلوان اره؟

:دوقلو!!!!!!!!! 😲😲

دکتر: اره خانومی..ماشالله بچه هاتم درشتن..

: وای من نمیدونستم...

دکتر: حالابدون ...نکنه ناراحت شدی؟؟؟

:نه نه اصلا خوشحالم شدم...

دکتر:خوبه...

:میگم جنسیت بچه ها معلوم نیس..

دکتر: والا دخترم چیزی معلوم نیس ...

ولی فکنم دخترن البتههه شاید..

الان چندماهته؟

:۳ماهو نیم

دکتر: میگم احتمال اینو میدم که دخترن البته شاید یکی دختره اون

یکی پسر شایدم دوتا...

:مرسی


romangram.com | @romangram_com