#بی_پروا_نفس_کشیدن_پارت_161

لبخندی از سر رضایت زدم 😊

انقد بهم دادخوردم که تا گلو کیپ تا کیپ پرشدم..

: مرسی ارتان بسه دیگه

ارتان: اخریشه جوجه ی خوشگل من..

بزور ازش لقمه و گرفتم و قورت دادم...

:ارتان امروز کجا می خوایم بریم؟

ارتان:حمام گله داری..

: 😲😳این دیگه کجاس؟

ارتان: نمیدونم والا گفتن جای دیدینیو قشنگیه ..

: امیدوارم همینطور که میگی باشه..

ارتان: مطمن باش هست..

: میگم حالا کی برمیگردیم؟

ارتان: امروز عصر...

: واقعا امروز؟؟؟ چقد زود😥

ارتان: عشقم می خوام ببرمت شیراز....

اونجا که بهتره..

: ایول خوبه خوبه ...

ارتان: قربونت برم زندگیم..

:بسه بسه دیگه پاشو بریم دوس دارم این حمام گله داریو زودتر ببینم😝

ارتان:چشم جناب سروان

:😍😍😜😜

یه مانتو سبز با شال و شلوار مشکی پوشیدم ...

زیاد ارایش نکردم و به خودم نرسیدم حوصله نداشتم...

بعد ازدیدن اون حمام و دوباره کمی تو بازار چرخیدن رفتیم فست فودی و پیتزا خوردیم ...

ارتان گفت یکم استراحت کنیم بعد حرکت کنیم به سمت⇠ شیراز

فصل هفتادوهشتم: دیدن تخت جمشید،اتشکده صمیکان، ارامگاه شاه چراغ وباغ دلگشا وارامگاه کوروش کبیر ارامگاه سعدی و حافظ و کلی دیگه جاهای دیدنی دیگه قصد برگشت کردیم..

romangram.com | @romangram_com