#بی_پروا_نفس_کشیدن_پارت_138


خانواده رادان و ارا و اراسام اینا هم دعوت کرده بودیم دلم حسابی واسه ارا تنگ شده بود...

روی صندلی نشستم ارایشگر گفت: خب عزیزم چه مدلی دوس داری؟

:نمیدونم ....

ارایشگر: باید مواضافه کنم بهت

غزل خندیدوگفت: مواضافه کنین؟؟ یکم 😂😂از نظر من کلاه گیس بذارین سنگین تره نه؟؟

لبخندی کنج لبم جاگرفت ولی بعدبا تشرگفتم: عوضی مگه من کچلم؟؟؟؟

غزل: نه په خیلی موداری😝😝

شقایق و نیاز اریتینم داشتن میخندیدن ...

خواستم بلندشم براش که شقایق گفت: بابا روز عروسیت زشته دیگه این اسکل یه زری زد حالا تو دسش نگیربشین کارتوانجام بده خانوم..

ارایشگر: خب نگفتی؟

:هرجوری دوس دارین فقط خوب باشه...فقط موزیاد بذارین چون بدم میاد کوتاه..

ارایشگر: اگه بدت میاد چرا انقدکوتاهشون کردی؟

:دیگه

دیگه چیزی نگفت وکارشو انجام داد..

نمیدونم چقدگذشت که ارایشگر گفت تموم

منکه تموم مدت چشمام بسته بود و هنسفری توگوشم بود..

نگاهی تواینه به خودم انداختم انگار اینی که تواینه میدیدم ونمی شناختم...

: این منم؟؟؟

همه خندیدن

ارایشگره:اره عزیزم خیلی خوشگل شدی...

بخودم نگاهی کردم باز...

موهامو زرد کرده بود اما کمرنگ کلی مواضافه کرده بود..

همه هم فرریز و درشت همرو اورده بود یه طرف مقداری شو داده بود بالا واسم لنز ابی گذاشته بود...

مژه هامو هزار برابر کرده بود لبامو حسابی بزرگ حالت ابروهام اصن کلا یکی دیگه شده بودم..

همه ازم تعریف میکردن ولی خودم قیافه معمولیموبیشتر دوس داشتم ..


romangram.com | @romangram_com