#بی_پروا_نفس_کشیدن_پارت_13

:نمی خوام زیادتجملاتی درسم کنین مخصوصا ارایشم دوس ندارم غلیظ باشه

ارایشگر: باشه گلم

اول صورتمواصلاح کردوابروهاموورداشت که قیافم ازاین روبه اون روشد

@nilaroman

فصل ششم: موهاموهمه اورده بود یه طرف وفردرشتشون کرده بودیه تاج ظریفم گذاشته بودروسرم یه ارایش ملیح خیلی خوب شده بودم خیلی استرس داشتم که الان رادان میبینتم قراربود اول بریم اتلیه

رویا: چه شدی دخترحالا خوبه گفتی خیلی معمولی

:خخخ توهم خیلی خوشگل شدی

صدای ایفون اومدددقلبم به شدت توسینم میکوبیدطوری که ارایشگرگفت: رنگت سفید شددختر الان همه ارایشتوخراب میکنی هاا

حالت خوبه عزیزم؟

:بله بله خوبم یکم استرس داشتم

ارایشگر: عیب نداره طبیعیه گلم

رویا گفت:اقا دامادداره میادبالا

دروبازکردم ورفتم بیرون رادان جلوم ایستاده بودتواون کت وشلوارخیلی خواستنی شده بودموهاشم فشن کرده بودوعطرش داشت منودیونه میکرد اومدجلوخم شددستموگرفت وبوسیدوگفت: شاهزاده خانم افتخارهمراهی به منومیدین؟

هول شدم گفتم: نه

صاف شدوگفت: نه

خندیدم وگفتم: نه نه یعنی اره

رادان: توکه منوسکته دادی وروجک

:باید عادت کنیییی

رادان: وای خدا دروز دیگه دیدی این سکته ها کاردستمون دادهاا

:مرض مثلا روز نامزدیمونه بیابریم

رادان: بعله بعله ببخشید خانوم

بعدازپشت سرش یه دسته گل بارزای قرمزدراوردخیلی خوشگل بودباعشق گرفتمش وعطرشو به ریه هام کشیدم نگاهی به رادان کردموگفتم: خیلی نازه مرسی رادان

:قابل تورونداره نفسم توخودت گلی این که چیزقابل داری نیس

فاصلمون خیلی کم شده بودشاید سه چهارسانت خوبه ارایشگاهش تویه مجتمعی بودماالان توخیابون نبودیم شانس اوردیم لبامون کم کم داشت بهم نزدیک میشد که رویا دروبازکردوگفت: پرواا

حرفشو خوردوگفت: إإببخشیدددبدموقع مزاحم شدم انگار

:خفه شــــــــو فقط خفه شوحالا بنال چه مرگته

romangram.com | @romangram_com