#بی_پروا_نفس_کشیدن_پارت_111

اشکام روونه صورتم شده بودطاقت غمشونداشتم

:نیاز مگه تونگفتی ۷ماه حاملس چطوری الان بچه رواورده؟؟؟

نیاز: وقتی ازدواج کردن ۲ماهش بوده

:آخ خدااا

نیاز: میبینی پروا دیگه تحمل ندارم به خدا اون دختره ی خوشگل توبغلش دل منوریش میکردمیدونی بیشتر ازهمه چی منوسوزوند اسمشوگذاشت نیاز امیدگفت من اسم نیازو خیلی دوس دارم شادیم کلی ذوق کردگفت اره اسم بهترین دوست من خیلی خوشگله

الهی نیازش عاشق باباش شه بفهمه منه بیچاره چه دردی کشیدم...

: غصه نخور نیازجونم غصه نخورمیگذره به خدا میگذره یه روزی بالاخره تموم میشه دردداره ولی بالاخره یه وقتی راحت میشی ازهمه اینا توکه بدتر ازمن نیستی عشقم توکشورغریب مرده بدتری؟؟؟ من ارزوم بودرادانم زنده بود حتی کنارکسی دیگه ...

اما دنیا که به اخرنرسیده مجبوریم بسازیم وعادت کنیم...

فصل چهل ونهم: نیاز: پروا نمیدونی چطوری امیددورزنش بال بال میزدکل بیمارستانوشیرینی دادازخوشی روپابندنبود...

درست مثل باباش چشماش ابی اسمونی بودن موهای طلاییش همه چیش مث امید😖

خداااااااا چی میشد یه لحظه من جای شادی باشم یه لحظه اون دخترکوچلویی که هیچ شباهتی باشادی نداره دخترمن باشه اخههه😭

:نیازاجی تروخدا اینکارارونکن باخودت دق میکنی ازغصه هاا

نیاز: اجی من برم حالم خوب نیس بای.

: مواظب خودت باش بای..

دوهفته ازمسافرت میگذشت الان باید میرفتم سرکلاس..

منتظرنیاز بودم تومحوطه که دیدم داره ازدور میادازروی نیمکت بلندشدم وبه طرفش رفتم محکم تواغوشم گرفتمش وصورتشو بوسیدم.

نیاز: چقددلم برات تنگ شده بودپروا جونممم

:منمممم به خداا

نیاز: عشقم خوش گذشت چیکاراکردی؟

:هفته اول که با ارتان اینا بقیه فامیل شمال بودیم...

نیاز: ارتااااان؟؟؟؟

:اره ..

نیاز: ای کوفتت شه

:چرا؟

نیاز: خواین پسره خیلی تیکس ادم میبینش دلش ضعف میره به خداا

:خخخ دیونه

romangram.com | @romangram_com