#بی_گناه_محکوم_شدیم_پارت_98


- من دوبار برای شما جواهرات رو دزدیدم

- من نمی تونم چنین پولی بدم

آسمان خونسرد گفت :

- متاسفم من کس دیگه رو پیدا می کنم

و از جا بلند شد ، خانم صحرای متعجب پرسید

- 4 میلیون ؟!

آسمان سری تکان داد ، خانم صحرای نفس بلندی کشید

- جواهرات کجاست ؟

- صندوق امانات بانک

خانم صحرای با صورتی شکست خورده گفت :

- تو 4 میلیون کاسبی کردی

آسمان با صدای تحقیر آمیز خندید.

فصل سوم


romangram.com | @romangram_com