#بی_گناه_محکوم_شدیم_پارت_6


بهرام خندید و سرش را پائین انداخت ، با کم رویی پرسید :

-واقعا ؟

مربی سری تکان داد ، گفت :

و هر بار بهترم میشی

بهرام لبخند پهنی زد ، سرش را بالا گرفت ، به چشمان ، مربیش نگاه کرد ، مربی همچنان ادامه می داد

از هفته آینده یه سری کلاسهای مربی گری parkour برگزار میشه من اسم تو رو رد کردم

بهرام ناگهان از ذوق تک خنده ای کرد و با هیجان تعظیم کرد :

ممنونم استاد ممنونم

مربی با لبخند نگاهش می کرد ، بهرام همچنان حرف می زد

نمی دونم چطور ازتون تشکر کنم ، نمی دونستم شما اینقدر کار منو قبول دارین

تو کارت عالیه و لیاقتشو داری

او باز تعظیم کرد ، با صدای بلند ادامه داد

ممنونم نمی دونم چی بگم


romangram.com | @romangram_com