#بی_گناه_محکوم_شدیم_پارت_35
- کار؟!
سمندریان خندید
- بله
بهرام می خواست بگوید نه ، ولی سکوت کرد ، سمندریان لبخند موزیانه ای بر لب اورد بهرام با صدای کنجکاوی پرسید :
- چطور ؟
- راهنماییت می کنم
- مثل همین کار
- این دست گرمی بود برای تو
- ولی ...
سمندریان اجازه ادامه نداد
- تو باید یه چیزای یاد بگیری خودم یادت می دم طوری گاوصندوق خالی کنی که کسی متوجه نشه طوری ازشون جلوی چشمشون پول بگیری که نتونن اعتراض کنن
- ولی من .....
- تو عالی کار می کنی
بهرام نمی خواست این بحث را ادامه بدهد پس تصمیم گرفت زود از آنجا خارج شود پس با عجله گفت :
romangram.com | @romangram_com