#بی_گناه_محکوم_شدیم_پارت_163
پیش از این که خدمتکار قدمی بردارد
ببخشید
خدمتکار به طرف او چرخید
بله
من شنیدم که قایق پست پیش از اینکه به بندر برسیم ، می رسه درسته ؟
بله قربان پیش از ساعت 6 صبح منتظر آن هستیم
می تونید کاری کنید که من با قایق پست کشتی را ترک کنم
البته می تونم این کار رو بکنم
ساعت 6:20 دقیق بهرام ایروانی با چمدان آبی رنگ و سامسونت پولها با احتیاط از نردبان کشتی پائین رفت و قدم به قایق گذاشت ، او برگشت و با لبخند خودخواهانه برای آخرین بار به کشتی غول پیکر که همه مسافران آن در خواب بودند نگاه کرد ، بعد از اینکه روی اسکله ایستاد رو به یکی از خدمه ها گفت :
واقعا متشکرم ، سفر خوبی بود
صدای آشنای به گوشش خورد
منم سفر خوبی داشتم
بهرام چرخید و آسمان را روبرویش دید که قسمتی از موهای سیاهش که از زیر شال بیرون امده بود در هوا به پرواز در آمده بودند ، بهرام با اخمی غلیظ پرسید :
آسمان اینجا چکار می کنی ؟
romangram.com | @romangram_com