#بی_گناه_محکوم_شدیم_پارت_140


- این کت پرتغال ی خیلی بهت میاد.

ابروهای بهرام بالا رفت، به گونه های سرخ او نگاه کرد و لبخندی مهربان زد

- سپاسگزارم بانو

بهرام واقعا با آن کت پرتغالی و بلوز و شلوار پارچه ایی سفید جذاب شده بود.

- بانو شما هم امروز زیبا شدین

آماندا بیشتر سرخ شد و قدمهایش را تند کرد و از او جلو زد، بهرام با صدای بلند خندید و قدمهایش را با او تنظیم کرد و برای اینکه با این دختر ملوس خجالتی بیشتر تفریح کند با صدای محکم صدایش زد

- بانو

آماندا سرش را بیشتر توی سینه فرو میبرد

- بانو ، بانو

بهرام از در کنار او بودن لذت می برد، از معصومیت و سادگی او.

آسمان با ترس و متعجب به بهرام نگاه می کرد

- میخوای بگی اونا قبول کردند ؟!؟

بهرام لبخندی موزیانه زد


romangram.com | @romangram_com