#بناز_پارت_85
: خود شیرینی
فریبا : دیگه داره شکرک می زنه ها
: این دو روز کلافه ام کرده بود همش می خواست باهام باشه .
فریبا اخم هاش توی هم کرد : غیرتی شدم آبجی
: منم صدام ظریف کردم : نمیدونی که آق داداش چیه که نگفت
به آرش رسیدیم
آرش : سلام ، مثل اینکه با اومدن دوستتون حسابی شاد شدید
: بله چرا نشم .
آرش : بله از خنده هاتون مشخصه
فریبا : چیه حسودیت میشه
آرش : نه آخ این دو روز که شما نبودید هر کار کردیم یک لبخند خشک و خالی نزد .
فریبا : چون می دونسته من غیرتی میشم
آرش خندید : ببخشید تاریک بود سیبل هاتون ندیدم
فریبا صداش و کلفت کرد : ببین جوجه هواست باشه من نسبت به آبجیم خیلی حساسم ها
خانم های حساس بفرمائید سر کلاس
با دیدن شریفی استاد نقشه کشی خنده از لبمون پرید و سریع رفتیم توی کلاس
: فریبا بمیری آبرومون بردی
romangram.com | @romangram_com