#بناز_پارت_77

: تو باور کردی

آرش : آره

: من و باش کی رو آوردم همراهیم کنه

آرش : بناز من فقط یک همکلاسیم

: آره قرار بود چیز دیگه ای باشی

آرش : نه خوبه حداقل یک همکلاسی برات هستم

: یک همکلاسی خوب ، دیگه باید برم اوضاع اینجا یکم بهم ریخته است .

باز این بناز چیکار کرده نصف شبی

: اِه خانم کریمی به من چه

خانم کریمی : شیشه رو چرا شکستی

: شکسته دیگه

خانم کریمی : من از دست تو چیکار کنم وای خدا فکر کنم این چهار سال دیونه میشم .

: خانم کریمی

خانم کریمی : برو بناز بخواب مراقب شیشه ها هم باش

: می دونستم من و دوست داره ولی از دست شیطونی هام نمیدونه باید چیکار کنه

خانم کریمی : بیچاره خانواده ات از دست تو چی میکشه

خندیدم : خانم کریمی سیگار تیر می کشن


romangram.com | @romangram_com