#بناز_پارت_127
آرش: آره
: بگو گوش می کنم
آرش : یکم سر حال باش بسته دیگه ساعت 12 است پاشو
: آرش دیشب دیر خوابیدم خوابم میاد
آرش : بیچاره اون فریبا که با تو اومده
: تو غصه اون و نخور گذاشتم مخ آرین و بخوره
یک دفعه یک چیزی خورد تو سرم : فریبا دیونه شدی چرا می زنی
فریبا : بس که پرویی من مخ آرین و می خورم
آرش : بناز
: بعداً حساب تو رو میرسم
آرش : با منی
: نه با این فریبام
آرش : بناز جون دیشت بسام بهت چی گفت
: آرش یعنی چی ؟
آرش : دلم می خواست خودم برسونمت و شبم و اون جوری تموم کنم
: آرش
آرش : جان آرش شب تولدم بود
romangram.com | @romangram_com