#بگذار_آمين_دعايت_باشم_پارت_91

سنگيني نگاش رو روي آثار به جا مونده از مهمون نوازي تيام خان حس ميكنم و از كنارش گذشته ميگم كه...

- اومده بودم چندتا وسيله بردارم ، ببخشيد اگه كل زندگيم حضورم اذيتتون كرد...جمشيدخان.

بابا نگفتم و دلم بابا گفتن خواست ، دلم يك عمر بابا گفتن خواست و خفه شد اين دل.

از در گذشته صداش قدمامو وايسوند.

- چرا كتك خوردي؟

چرا كتك خوردم و باباي من نميپرسه چرا كتكم زد اون مرتيكه ، چرا كتك خوردم و جمشيدخان باز هم گناه من ميبينه زخماي صورتمو .

- چون طفيليم.

دهنم تلخ ميشه ، زبونم ميسوزه ، گلوم آتيش ميگيره و عجيب اين دو كلمه با روانم بازي ميكنه و اشكمو درمياره.

- آيلين كه برگرده همه چي درست ميشه.

آيلين كه برگرده من صيغه اي دربه در ميشم و تو نظر جمشيدخان همه چي درست ميشه.

- يه عمر تا نوك زبونم اومد كه بگم...

باز نگفتم و گذشتم و صداي قدماشو شنيدم و بعد صداي پر از اقتدارشو.

- بگو اون چيزي كه يه عمر خواستي بگي رو.

باز هم محقه و من چقدر دلگير.

- يه عمر خواستم بگم همه كاري ميكنم تا به چشمتون بيام جمشيد خان ، يه عمر دوستون داشتم جمشيدخان ، يه عمر همه كاري كردم كه تو خلوت خودم خودمو طفيلي ندونم ، نشد ،هيچكس نخواست كه بشه.

و من چرا گفتم يك عمر دوست داشتم و نگفتم دوست دارم ؟

- من تنها چيزي كه نياز ندارم ، دوست داشتنه توئه.

romangram.com | @romangram_com