#بگذار_آمين_دعايت_باشم_پارت_7

نگام باز فاصله رو تخمين زدم و بيشتر از 5 متر نبود.

5 متر و با يه پرش آرتيستي جون سالم به در بردن؟

به اون شيشه هاي ريلي تكيه زده رو اون زمين سرد نشستم و دلم ضعف گشنگي رفت.

صداي پيچيدن يه ماشين تو فضا و و دل من ضرب گرفته از شدت استرس.

هواي رو به تاريكي رفته و دل من ضرب گرفته از شدت استرس.

يعني كسي متوجه نبودم شده ؟

اصلا من چرا جيغ نميكشم؟

جيغ هم بكشم مثلا چه توفيري داره؟ اينجا شماله يعني از اين ويلا تا اون ويلا يه عالم فاصله.

صداي همهمه نزديك شد به اتاق و من بيشتر تو سه كنج ديوار فرو رفتم و خودمو پشت پرده كشيدم از شدت ترس.

در اتاق باز شد و دل من ريتم گرفت.

- منو مسخره كردين ؟ كسي كه اينجا نيست.

صداي بم قاطي خشونتش و منِ باز دلم ريتم گرفته.

دستم چسبيد به دهنم تا صدا نفسام درنياد و چقدر حماقت ، بابت اين قايم شدن و دل خوش به اين قايم بودن ، خرج دادم.

نگام رو از همون جفت كفش كنار سويي شرتِ رو زمين جا مونده به اون صورت و لبخند زشت رسوندم و اشكاي پر از ترسم رو گونه چكيد.

جيغم از شدت استرس پشت همون دستاي چسبيده به دهنم خفه شد و اون با اون صداي نخراشيده گفت : آقا پيداش كردم.

صداي چند قدم ديگه و من بيشتر تو سه گوش ديوار جمع شدم و دلم خوش بود به ارتفاع نسبتا عالي براي يه خودكشي واسه حفظ عفت.

يه جفت كفش براق و سرم که بيشتر تو سينم فرو رفت.

romangram.com | @romangram_com