#بگذار_آمين_دعايت_باشم_پارت_53
نگاه سارا بهمه و من اگه چندسال گم و گور ميشدم عكس العملش چي ميشد؟
سارا از جلو در كنار رفته منو تو حجم ديد آهو قرار ميده و آهو كنار حوض رو استپ زده نگاشو روي اون تيپ داغون و زخماي صورتم چرخ ميده .
آهو – آهو بميره چي شدي؟
رو به سارا و اون همه نگرونياي جاي خشمشو گرفته ميگم...
- ميشه بيام تو؟
از در رد ميشم و تو بغل پر عشق و لبريز دلتنگي سارا فرورفته اشكم ميچكه و آهو اشكمو ديده نگرون تر ميشه و چشماش بابت نگروني اين چند روز پر و خالي شده طرفم مياد.
*******
آهو اشكشو با دم دست ترين پارچه موجود روي اون ميز چرخ خياطي پارك كرده گفت : تو چرا قبول كردي؟
سارا نگاشو به پارچه صد در صد مال مشتري دوخته گفت : آهو ، پارچه.
آهو هل زده پارچه رو روي ميز انداخته باز توپيد به من كه...
آهو – دِ دختر ميگمت چرا ؟
- ميگفتم نه ، تو با جمشيدخان درميفتادي يا خبر مرگم كه رسيد مي اومدي هفته به هفته فاتحه مرحمت روحم ميكردي؟
سارا – تو چوبشو خوردي آمين ، چوب يه عمر سرتو زير انداختن و چشم گفتنتو خوردي.
- وثوق ميگه صيغم يه ساله است ، خب اين يه سالو دووم ميارم ، پول جمع ميكنم تا يه زندگي مستقل واسه خودم بسازم.
آهو – تو اگه زندگي مسقل ميخواستي تا حالا صدباره از اون خونه زده بودي اومده بودي پيش ما ، درد تو اينه كه نميتوني دل از جمشيدخانت بكني ، حس مادرونه روش پيدا كردي ، انگاري يه روز صبحونه نذاري جلوش روزش شب نميشه ، آمين اين روزاي تو تقصير سر به راه بودنته.
سارا – ميدوني خاله رو تو اين چند روزه چطور پيچوندم ، صدباره ميخواسته مدرسه رو ول كنه بياد تهرون ، الكي گفتم سرماخوردي و داري استراحت ميكني ، يه زنگ بهش بزن كه درآد از نگروني.
- چي بگم بهش ؟ بگم صيغه شدم؟ صيغه كي؟ مردي كه آيليبنو ميخواد.
romangram.com | @romangram_com