#بگذار_آمين_دعايت_باشم_پارت_52
- چرا زندگي من واسه تو معماست؟
- آمين ، تو اولين معماي حل نشده زندگيمي.
- يه روز ميگم ، ولي امروز نه، امروزي كه دلم از همه پره نه ، امروز من خيلي پرم ديگه پرتر از اين نميتونم بشم.
- باشه ، بخواب ، رسيديم صدات ميزنم.
به اون همه مردونه هاي صورتش خيره چشم روي هم گذاشتم و...من الان صيغه ايم.
*******
به دور وبرم بعد از اون همه خواب نگاه انداخته ، تهرانو تشخيص داده ، به جاي خالي وثوق يه لبخند تلخ زده از اون سانتافه سرمه اي بيرون پريده كوله رو روي دوشم انداخته به سوپرماركتي كه حتمي وثوقو مشتري كرده بود نگاه انداخته ، جلو اولين تاكسي رسيده دست بلند كرده دربستش كردم و با اون همه درد و زخم تو وجودم توش آروم گرفتم و به وثوقي كه بي حواس كيسه خريد به دست طرف ماشينش مي رفت از شيشه عقب اون سمند زرد رنگ نگاه انداخته دلم واسه اون همه برادرونه هاي قاطي مردونگيش پر زد.
- دخترم كجا ميري؟
جز اون خونه نقلي و قديم ساخت وسط شهر تو اين شهر كجا رو دارم؟
به خودم كه ميام با اون همه زخم رو تن و درد تو وجود تو كوچه پس كوچه هاي اون محله قديمي و انگار امن ترين كنج دنيا گم شده جلو اون در فلزي با طرح و نقش گل لاله وايساده زنگ بلبلي كه رو مخ سارائه و عشق آهوئه رو فشار ميدم.
سه بار پشت سر هم فشار ميدم و لبخندم تلخ ميشه بابت اون حرص خورده سارا و من...صيغه ايم.
در كه تو روم باز ميشه و سارا رو تو اون عباي خاكي رنگ و شال فقط گل سرشو قايم كرده رو ميبينم ، دلم تنگ ترش ميشه.
مات من مونده دستش از در ميفته و خشمه كه تو صورتش قل ميزنه و ميجوشه و منو تلخ خند تر ميكنه.
- كدوم گوري بودي؟...تو...دِ نفهم...بي شعور...كجا بودي؟
صداي آهو تو حياط چرخ ميخوره و از زير دست سارا رد شده به گوش من ميرسه و من چقدر دلم تنگه اون خواهرونه هاشه.
آهو – سارا كيه ؟
romangram.com | @romangram_com