#بگذار_آمين_دعايت_باشم_پارت_27
- اين كه نمرده كلاتو بنداز عرش ، زورتون به يه بچه رسيده؟
سرماي بيشتر و...
- شاهين اينو واسه تو خريدم.
با بي تفاوتي به دسته كليد ثمره نيمي از پول خرداي براي صدقه كنار گذاشته خانوم گل و من ازش يا هزار تا معذرت خواهي از خدا برداشته ، خيره شد و ازم گرفتش و بي حرف رفت و من ذوق زده شدم بابت اين توجه.
- لرزشش كمتر شده.
- حالا چرا اين بيچاره رو اينجا نگه داشتين؟
- ميشناسيش كه چه كله خرابيه.
- ديوونه است.
به كوله پشتيش و اون دسته كليد ازش آويزون خيره گفتم : دسته كليد خودته؟
- آره ، خوشگله ؟ شاهين ديروز بهم داد.
پول صدقه هاي خانوم گل حروم اوني شد كه صدقه نياز نبود و من بغض كردم.
- ديروز تا حالا هيچي نخورده.
- شماها ديگه كي هستين.
خانوم گل موهاي آيلين رو بافته من رو حسرتزده كرد و كنارش نشستم و گفتم : خانوم گل؟
- چيه باز؟
- موهای منم ميبافي؟
- نه بچه ، برو كنار وقت ندارم ، موهای تو هم كه به درد بافتن نميخوره.
romangram.com | @romangram_com