#بگذار_آمين_دعايت_باشم_پارت_26


- اينكه داره مي لرزه.

- چي كار كردين باهاش؟ اينكه تن و بدنش يه جا سالم نداره.

- كاش ديشب ولش نمي كردم.

- آره واقعا كاش يه جو شعور تو وجودتون بود.

سرماي بيش از حد و رقص دندونام روي هم و...

به خنده سرخوشش با حسرت گوش داده لبخند جذاب جمشيدخان رو ديدم كه با هر عدم تعادل آيلين رو دوچرخه خوشگل صورتيش رو لبش مينشست.

- خانوم گل.

- چي كار داري؟

- منم از اون دوچرخه ها مي خوام.

- هيش ، يهو چيزي به جمشيد خان نگي دوباره مي زنه سياه و كبودت مي كنه.

چونم از بغض لرزيده "چرا" تو دهنم خفه شد.

- اين آمپولو مي زنم وضعيتش بهتر بشه.

يه سوزش وابسته شد به كلكسيون سوزش هام و...

اشكام روي سنگ كف ريخته حالم رو به هم مي زد، فردا امتحان رياضي دارم.

كفشاي گلي آيلين كنارم قدم برمي داره و اشكاي من باز هم سرعت مي گيره و نگام به آخرين قدمش تو معرض ديدم ثابت مي مونه و بعد صداي قدماي سنگين جمشيدخان مياد و درآخر سيليش بابت كم كاريم و تذكرش براي مهموني امشب و من فقط دوساعت وقت داشتم.

- تبش چرا نمياد پايين؟


romangram.com | @romangram_com