#به_من_بگو_جذاب_پارت_98


اسکیت،تنها کدی که اجازه داشت با بازیکن ها صمیمی باشه چند تا آشغالی که روی چمن افتاده بودن رو کنار انداخت.دالی رفت سمت توپ و گفت:

"من سعی کردم بهش نشون بدم که چطور یع زن رو نگه داره ولی این بچه توجه نکرد."

به نظر می رسید این مرد ها از تحریک نقاط ضعف همدیگه لذت می برن. حتی پدرِ تد. شاید یه امتحان مردونگی! یا همچین چیزی بود. اگه دوستهای خودش اینجوری بهم تیکه می انداختند در نهایت یکیشون اشکش درمیومد. اما تد فقط لبخند ریلکسش رو زد،صبر کرد نوبتش بشه و ضربه اش رو ااز فاصله ی چند متری زد.

همونطور که روی چمن ها راه می رفتند، کنی تراولر به دلیلی که مگ نتونست بفهمه تصمیم گرفت به اسپنسر اسکیپجک بگه پدر و مادر مگ کی هستند. چشمهای اسکیپجک چراغونی شدند.

"جیک کورانادا پدرته؟واقعا جالب شد. من فکر کردم داری به خاطر پول به عنوان کدی کار می کنی."

نگاهش بین تد و مگ چرخید و پرسید:

"شما دو تا الان یه زوج هستین؟"

مگ گفت:

"نه."

تد به راحتی گفت:

"متاسفانه نه. همونطور که ممکنه حدس بزنی من هنوز دارم سعی می کنم نامزدی ناموفقم رو فراموش کنم."

کنی اشاره کرد:

"من فکر نمی کنم وقتی آدمو توی محراب کلیسا قال بذارند بهش بگن نامزدیِ ناموفق بیشتر بهش میگن فاجعه."

چرا تد اینقدر نگران بود که مگ امروز باعث آبروریزیش بشه درحالیکه دوستهای خودش داشتن همین کارو میکردن؟اما به نظر می رسید اسکیپجک داره خیلی بهش خوش می گذره و مگ متوجه شد این گپ و گفت های بینشون باعث شده اسکیپجک فکر کنه یکی از اونهاست. کنی و دالی با روش های احمقانه ی جنوبی خودشون این مرد رو خوب شناخته بودن.

romangram.com | @romangram_com