#به_من_بگو_جذاب_پارت_88


"صبح به خیر آقایون."

"آقای اسکیپجک من امروز کدی شما هستم قربان. شنیدم بازیکن خوبی هستید و خیلی مشتاقم بازی کردنتون رو تماشا کنم."

دقیقا تا همین لحظه به این فکر نکرده بود که مارک کدوم بازیکن رو به اون اختصاص میده.

لِنی همون کدی که از سالاد کلم متنفر بود بیرون اومد. کوتاه بود با پوست آفتاب سوخته و دندون های خراب. یکی از کیف های خیلی بزرگ گلفِ کنارِ قفسه ی کیف ها رو برداشت انداخت روی شونه اش طوریکه انگار یه کت تابستونه

است و به سمت کِنی تراولر رفت.

این یعنی...اون باید کدیِ تد باشه. با زندگی در حال سقوط آزادش انتظار چی رو می تونست داشته باشه؟

تد هنوز اونو ندیده بود، شروع به بستن دوباره ی بند کتونی هاش کرد. مارک گفت:

"آقا ی بودین شما امروز یه کدی جدید دارین..."

مگ مصمم شد و ترسناکترین نقش پدرش به عنوان کالیبرسگ شکاری رو به یادآورد.

مارک گفت:

"می دونم که مگ کارش رو خوب انجام میده."

تد کاملا خشکش زد. کِنی با علاقه و دالی با خصومت آشکاری مگ رو نگاه کردن. مگ چونه اش رو بالا داد،شونه هاش رو صاف کرد و با نگاه سگ شکاری به چشمهای کهربایی یخ زده ی تد بودین نگاه کرد.

یه ماهیچه در گوشه ی فک تد تکون خورد:

" مگ."

romangram.com | @romangram_com