#به_من_بگو_جذاب_پارت_86


مگ مسیر این مکالمه رو دوست نداشت. اصلا دوست نداشت!!

مارک در حالی که از پشت پیشخون بیرون میومد گفت:

"من قراره کَدیِ مهمانِ خیلی ویژه مون باشم. لِنی یکی از باغبون های ثابتمون که از سالاد کلم متنفره الان توی راهه. اما باز هم یه کَدی کم دارم و وقت هم ندارم که یه نفر دیگه رو پیدا کنم."

مگ آب دهنش رو فرو داد و گفت:

"اون مردی که داره کنار میله ی پرچم رُزهارو آب میده..."

مارک، مگ رو به طرف دری در قسمت پشتیِ مغازه چرخوند و گفت:

"انگلیسی حرف نمیزنه."

"حتما کس دیگه ای از کارکنان هست که سالادِ کلم نخورده باشه."

"آره،مسئولِ بار که مچ پاش شکسته و جِنی مسئول صدور صورت حساب که هشتاد سالشه."

همونطور که درو باز کرد و به داخل اشاره کرد،مگ حس کرد داره سبک،سنگینش می کنه.

"به نظر نمی رسه توی حملِ یه کیف برای هجده حفره مشکلی داشته باشی."

"اما من هیچ وقت گلف بازی نکردم و هیچی در موردش نمی دونم. حتی برای این بازی ارزشی قائل نیستم. کلی درخت به خاطرش قطع شدن و آفت کُش هایی هم که استفاده می کنن باعث سرطان می شن. حضورِ من فاجعه به بار میاره."

خیلی بیشتر از چیزی که بتونه تصور کنه!تا چند دقیقه ی پیش،داشت فکر می کرد باید از جلوی چشم تد بودین دور بمونه و حالا این ماجرا!!!!

"من راهنماییت می کنم. مشکلی پیش نمیاد، خیلی بیشتر از روندن ماشین نوشیدنی می تونی پول در بیاری. حقوق یه کدیِ تازه کار بیست و پنج دلاره ولی همه ی این آقایون خیلی خوب انعام میدن. حداقل چهل دلار بیشتر در میاری."

romangram.com | @romangram_com