#به_من_بگو_جذاب_پارت_82


"داری اینجا چه غلطی می کنی؟"

مگ روی لبه ی تشک نشست و سعی کرد طوری به نظر بیاد که انگار تازه از خواب بیدار شده.جواب داد:

"مسلما خواب نیستم. چت شده؟نصف شبی اومدی اینجا...در ضمن نباید توی کلیسا فحش بدی."

"چند وقته اینجایی؟"

در حالیکه بدنش رو می کشید،خمیازه ای کشید و سعی کرد خونسرد به نظر برسه اگر به جای شورتِ با نماد دزدان دریایی و تی شرت، چیزِ جذاب تری تنش بود،شرایط بهتر بود. گفت:

"مجبوری اینقدر بلند داد بزنی؟داری مزاحم همسایه ها می شی و تازه همشون مرده هستند."

"چند وقته؟"

"مطمئن نیستم. بعضی از سنگ قبرها تاریخشون مال 1840."

"دارم در مورد تو حرف میزنم."

"اوه. مدتی می شه که اینجام. فکر کردی این مدت کجا می موندم؟"

"اصلا بهش فکر نکردم و می دونی چرا؟ چون اصلا برام مهم نبود! می خوام که از اینجا بری."

"حرفت رو باور دارم ولی اینجا کلیسا ی لوسیه و اون بهم گفته تا هر وقت که بخوام می تونم اینجا بمونم."

حداقل اگر مگ از لوسی می پرسید همین رو می گفت.

"کاملا در اشتباهی. اینجا کلیسای منه و فردا اول وقت از اینجا میری و دیگه هم بر نمی گردی."

romangram.com | @romangram_com