#به_من_بگو_جذاب_پارت_56
با این حال اِما اعتقادی به غصه خوردن نداشت و شاداب گفت:
"چه با مجموعه ی گلف،چه بدون اون،ما باید در مورد اینکه چطور پول تعمیر کتابخونه رو بدست بیاریم و راهش بنداریم،صحبت کنیم. حتی با چک بیمه هنوز خیلی کمتر از اونچه که نیاز داریم، پول جمع کردیم."
کایلا گره موهاشو دوباره بست:
"متنفرم از اینکه دوباره شیرینی فروشی راه بندازیم. من و زوئی تو دوران مدرسه به اندازه ی کافی این کارو کردیم."
شلبی گفت:
"یا یه حراج خاموش."
زوئی با مگس کش،مگسی رو پروند و گفت:
"یا کارواش و لاتاری."
بیردی گفت:
"ما به یه چیز بزرگ نیاز داریم. چیزی که توجه همه رو جلب کنه."
اونها یه ساعت دیگه هم حرف زدند ولی هیچ کس نتونست نظری درباره ی اینکه اون کار چی می تونه باشه،بده.
***
آرلیس هووِر با انگشت کوتاه و چاقش به وانی که مگ تازه برای دومین بار تمیز کرده بود،اشاره کرد:
"به این می گی تمیز،خانوم بازیگر؟من بهش نمی گم تمیز."
romangram.com | @romangram_com