#به_من_بگو_جذاب_پارت_54


شلبی نه به زوئی نگاه کرد و نه به کایلا ولی نیازی هم به این کار نبود،ادامه داد:

"من خیلی دوست دارم بدونم اون به لوسی چی گفت که راضیش کرد عروسی رو به هم بزنه."

کایلا با گردنبند ستاره ایش بازی کرد و گفت:

"همتون می دونید تد چطوریه. با همه مهربونه. ولی با خانوم "من بچه هالیوودیم!" اینطور نیست."

کایلا به خودش لرزید و اضافه کرد:

"کی فکرش رو می کرد تد بودین یه روی تاریک هم داشته باشه!!"

زوئی یکی دیگه از آه های تلخش رو کشید و گفت:

"این فقط باعث می شه جذاب تر به نظر بیاد."

بیردی پوزخندی زد:

"دخترِ جِیک کورانادا داره دستشویی های منو می سابه..."

اِما کلاه آفتابیِ حصیری روشنش رو روی سرش گذاشت و گفت:

"برام سخته بفهمم چرا پدر و مادرش کمکش نمی کنند!"

کایلا با قاطعیت گفت:

"از ارث محرومش کردن،و فهمیدنِ دلیلش هم سخت نیست،مگ کورانادا معتاده!"

romangram.com | @romangram_com