#به_من_بگو_جذاب_پارت_111


"قصد ندارم چیزی بگم که ناراحتت کنه. فقط دوتایی می تونیم یکم با هم وقت بگذرونیم."

مگ عمدا پا گذاشت روی پاش و گفت:

"وای باید بشینم. امروز پام چند تا تاول زده."

اسپنس هیچ چاره ای نداشت جز اینکه دنبالش برگرده به سمت میز.زیر لب گله کرد:

"نمی تونه هم پای من برقصه."

شهردار پاچه خوار گفت:

"مطمئنم خیلی ها نمی تونن."

اسپنس صندلیش رو نزدیکتر کشید و دستش رو دور شونه مگ انداخت و گفت:

"من یه فکر خوب دارم خانوم مگ. بیا امشب بریم وگاس. تو هم همینطور تد. با یکی از دوست دخترهات تماس بگیر و با ما بیا، من با خلبانم تماس می گیرم."

اینقدر از موافقت مگ و تد مطمئن بود که دستش به سمت گوشیش دراز شد و از اونجایی که هیچکدوم از آقایون سر میز هیچ کاری نکردند تا منصرفش کنن،متوجه شد که خودش تنهاست.

"متاسفم اسپنس. من فردا باید برم سر کار."

اسپنس به تد چشمکی زد و گفت:

"این یه باشگاهِ محلیِ که داری براش کار می کنی مطمئنم تد می تونه با رئیست حرف بزنه تا چند روز بهت مرخصی بده. چی فکر می کنی تد؟"

دالی گفت:

romangram.com | @romangram_com