#به_سادگی_پارت_44
- از اینم خراب تره بیچاره پس فردا که بچه من وگارن رو بغل کردی هی اه کشیدی میفهمی
- اُه اُه ...جوگیر نشو بابا... چه بچه دارم شد... خوبه طرفو چند دیقه تو کلیسا دیدی مگر نه باید من الان واسه نوه ات بافتنی میبافتم...
- حالا ببین ... دو روز دیگه کارت عروسی اوردم برات میفهمی...
- بیار اقا بیار... ما که بخیل نیستیم... ولی ادرینا میگم این عید مثه اینکه واسه تو از همه بهتر شدا
- اره واقعا ... اصن در پوست خودم نمی گنجم که... حالا که دقت میکنم میبینم سروش خیلی ریزه میزه بود...بعد هم همسن خودم بود...به درد من نمیخورد...
- خب حالا کوتاه بیا دیگه... تا پریروز داشتی واسه طرف خودتو میکشت
دینگ دیگش که در امد... ادرینا برداشت پیام را باز کرد...رمز گوشی ام را بلد بود ...
- ای فدرای جانور ...ای موذی... با ملت قرار میذاری بعد هم میشینی اینجا واسه من الدورم بلدورم میکنی... منه ساده رو بگو
- چی میگی بابا ...قرار کجا بوده ...کیه ؟ ..چی نوشته ؟
- فدرا جان سلام گفتم اگه وقت داری قبل از اینکه برم کرمانشاه همو ببینیم
- بابا ادرینا این سیناست...جو الکی نده... از سوییس اومده...گفت با هم بریم بیرون
- بابا خب خوبه دیگه ... فرنگی هم که هست ... همین کیس مناسبیه
... چی بنویسم جواب ؟
- بگو فردا ساعت 9 خوبه ؟ بریم کاخ گلستان ؟
- بابا خب یکم ناز کن ...بگو من فردا وقت ندارم ...همین کارارو میکنی که وضع اینه دیگه
- بابا داره میره کرمانشاه بعد شیراز بعدم سوییس وقت واسه ناز کردن نیست
- خب ...شما درست میگی ... اعتراض وارده...جواب سینا را داد
دینگ دینگ: نوشته بله ، عالیه میبینمت
romangram.com | @romangram_com