#_به_من_بگو_لیلی_پارت_18


- می دونم، می دونم... ولی از عمد به همین خانوم ارجاع دادم.

- چرا؟ که حسابی معطلم کنه واسه یه امضا؟

غریب نواز! عجب زن سرتقی رو هم معرفی کرده بود. حتماً جایی تعریف گیر دادنش رو شنیده بود و می خواست اینجوری دوباره سر کارن تلافی کنه. دکتر به جلو خم شد و آهسته جواب داد: می خواستم اینطوری دهنش بسته بشه و نگه لابی کردیم. خودت که می دونی پای تو وسط میاد چقدر پیگیره!

- ...

- یه روانشناس بی نام و نشون هم هست... اینطوری موضوع سر بسته حل میشه. نه رسانه ای میشه، نه تو دشمن شاد میشی.

- ...

- زن جوون هم که هست.

- خب؟

دکتر ابرویی بالا انداخت و با لحن بانمکی که اصلاً به سن و سال و موی خاکستریش نمی اومد گفت: زن جوونه!... یه کم براش خوش نقشی کن به دو هفته نکشیده، پرونده رو برمی گردونه. مردها دنبال پولند، پول دادن هم بالاخره یه جا سو سابقه میشه.

بلند خندید و ادامه داد: از بر و رو که کم نداری!

- حداقل یه بهترش رو انتخاب می کردید!


romangram.com | @romangram_com