#باورم_شکست_پارت_94
- اون دیگه جزئی از اسرار کاره.
- یلدا کفنت کنم. این حرفا چیه؟
خنده اش بلند نشده بود که مونس در درگاه حاضر آماده ایستاده بود.
- آرزو جان بعداً صحبت می کنیم.
- یلدا قطع کردی میام اونجا.
- خوشحال میشم.
گوشی را قطع کرد و سر جایش نشست.
- صبح بخیر عمه .
- صبح عالی متعالی. هنوز که بلند نشدی؟
- عمه خا نم من شما رو خیلی اذیت می کنم.
- این دیگه چه حرفیه؟
romangram.com | @romangram_com