#باورم_شکست_پارت_84
- مامان نرگس منتظره.
دستی به موهایش کشید و نفسش را بیرون داد و همزمان از تخت بلند شد.
- لباس عوض کنم میام.
- امیر آراد چیزی شده؟
- اصرارت رو متوجه نمیشم.
- اسمت میچسبه ته دلم.
از خیر عوض کردن لباسش گذشت و دنبالش راهی شد.
- سلام
- سلام مامان جان. خسته نباشید.
- من که ذره ای خسته نیستم. ولی امیر آراد ...
- چیزی شده ؟ ساکت تر از همیشه ای.
تکیه اش را از صندلی برداشت و صاف نشست.
romangram.com | @romangram_com