#باورم_شکست_پارت_30

- به سلامتی.
- من موندم معطل این استاد طاهری از چی تو خوشش اومده؟
- کی گفته از من خوشش اومده؟
- خب چند وقتی هست آپشن علم غیبم فعال شده.
ترجیحاً سکوت اختیار کرد تا دامنه ی تفکرات آرزو ی آپشن دار شده،طولانی تر نشود. بعد با کشیدن دستش او را سمت کلاس فرستاد.

سر جایشان که نشستند، استاد طاهری با پرستیژ خاص خودش وارد شد و با نگاهی سریع و اجمالی به سمت جایگاهش رفت.
این استاد زیادی جوان و شیک پوش همواره مرکز توجه دانشجویان جوان ترش بود . اما دریغ از یک گوشه ی چشم.
همانقدر که به خوش پوشی و باهوشی و تدریس عالی معروف بود، همان قدر هم نفوذ ناپذیر و سخت.
نگاهش را کمی چرخاند و روی یلدا ثانیه ای ایست کرد و سریع نگاهش را برداشت . در برابر چشمان همچون عقاب دانشجوها، ذره ای درنگ جبران ناپذیر می شد.
تا آخر کلاس حتی نیم نگاهی هم به کسی نینداخت و با استایل خاص خودش به وظیفه ی خطیر تدریس پرداخت.
- خسته نباشید استاد.
نگاهها به سمت حشمتی برگشت. عادت است و ترک عادت...


romangram.com | @romangram_com