#باران_بی_قرار_پارت_104
_باراناخوابید؟
_اره اینقدربابهاربازی کرده بودکه خسته شده بودسرش به بالش نرسیده خوابش برد
_اخی بچم...خیلی خسته شده این چندوقته...بایدبراش یک کیک خوشمزه درست کنم به عنوان هدیه
لباشورولبام گذاشتوگفت:
_پس من چی؟منم خسته شدم هدیه من چی میشه؟
خندیدم وگفتم:
_توکه حسودنبودی عشقم
_چراین چندوقته خیلی حسودشدم
آخه تواصلاحواست به من نیست همش پیش بچه هایی
لباموجمع کردم وباحالت بانمکی گفتم:
_آخی...!حسودخان
بغلم کردوگفت:
_خیلی دوست دارم عشقم
صورتشونازکردموگفت:
romangram.com | @romangram_com