#باران_بی_قرار_پارت_10
_ ماباخانواده همین بیمارحرف زدیم ولی متاسفانه راضی نمیشن که اعضای دخترشون روببخشن،ولی نگران نباش بروباهاشون حرف بزن شایدتونستی راضیشون کنی درازای مبلغی،چیزی...هرچی اوناخواستن
سوشا_دختره....همین که...مرگ مغزی شده چندسالشه؟
_ بیست وسه
دکتردستی به شانه سوشازدوگفت:
_ هرچه سریع ترراضیشون کنی بهتره ماحداقل بتونیم چندروزیاچندهفته وضعیت خانومتوثابت نگه داریم...ولی امیدتوازدست نده توکلت به خداباشه
سوشاسری تکان دادورفتن دکترراتماشاکردبنیامین باصدای آرومی گفت:
_ میخوای الان حرف بزنی؟
سوشاسرتکان دادوهمراه بنیامین به سمت جایی که خانواده بیمارمرگ مغزی بودند،حرکت کردند.مردجوانی به همراه دوزن میانسال ازپشت شیشه نظاره گردخترجوانی بودندکه مرگ مغزی شده بودسوشاباصدای لرزان مردجوان راصدازد
_ببخشیدآقا؟
مردجوان برگشت
_ بله بفرمایید؟
_ اه...شماهمراه این خانم هستید(وبه دخترجوان درون اتاق اشاره کرد)
مرداخمی کردوگفت:
_ بله من همسرشم...شما؟
romangram.com | @romangram_com