#باغ_پاییز_پارت_157
نگاهش کردم . چرا به اون احمق فکر میکردم؟ چرا از لحظه هام استفاده نمیکردم؟ لبخند زدم و با دستم به سمت کت و شلوارها اشاره کردم و پرسیدم:
-نمیخوای به من بگی اینها به چه مناسبته؟
لبخند زد و گفت:
-هنوز متوجه نشدی؟
-متوجه چه چیزی؟
-مگه توی اتاق پرو بهت نگفتم ....
با یاد اوری سخنش در اتاق پرو با کنجکاوی پرسیدم:
-اون حرفها رو جدی زدی؟
-پس فکر کردی باهات شوخی دارم؟
بی توجه به حال من به سمت کت و شلوارها رفت و دست روی کت و شلوار نوک مدادی رنگی گذاشت و پرسید:
romangram.com | @romangram_com