#بچه_مثبت_پارت_159

- جانم؟

- شما نمی دونید چند روزه مائده و متین چشونه؟

مکثی کردم و گفتم:

- چطور مگه؟

- بچه ام متین که عین مرغ سر کنده یه لحظه هم تو خونه بند نمیشه، مائده هم که تو خودشه و وقتی بهش می گم چتونه میگه عمه اگه صبر کنی بهت می گم.

آهی کشیدم و گفتم:

- والا چی عرض کنم، منم مثل شما بی اطلاعم. امیدوارم مشکلی نباشه.

- انشاا... . گلم ببخشید، سر تو رو هم درد آوردم. سلام برسون. خداحافظ.

سریع شماره کوروش رو گرفتم.

- سلام چطوری؟

- خوب نیستم.

- کوروش چته؟

- چه می دونم. ملیسا باید ببینمت.

- باشه گلم. راستی شماره موبایل متین رو می خواستم.

اون قدر بی حوصله بود که گفت "بهت اس می دم. بای." حتی نپرسید واسه چی می خوای. "وا؟ دیوانه!" به یه دقیقه نرسید شماره متین رو فرستاد. سریع قبل از این که پشیمون بشم شمارش رو گرفتم.

- سلام.

- سلام آقای محمدی.

- ملیسا خانم شمایید؟

یاد اون دفعه پای تلفن افتادم و گفتم:

romangram.com | @romangram_com