#بچه_مثبت_پارت_104
- حالا هر چی.
- خیلی خب، ممنون آرشام خان.
***
با هزار بدبختی آرشام رو پیچوندیم و رفتیم خونه ی کوروش تا ببینیم چی شد. خدمتکار در رو باز کرد و ما با سر و صدا وارد شدیم. مامان کوروش خیلی تحویلمون گرفت.
- کوروش هست؟
گفت:
- کوروش تو اتاقشه. نمی دونم چشه دمغه، این سبد گلم آورد انداخت این جا.
"اوپس، کوروش گاف داده!"
بدون در زدن پریدیم تو اتاق و همچین نعره کشیدیم که فکر کنم کوروش تو شلوارش جیش کرد.
- زهرمار، چه خبرتونه؟ دراز کشیده بودما. دخترای روانی، بهروز تو از اینا هم بدتری.
- خیلی خب بابا بی جنبه!
بهروز با مسخرگی گفت:
- شیری یا روباه آق کوروش؟
- فعلا که یه بچه آهوی بی پناهم گیر یه مشت زامبی.
romangram.com | @romangram_com