#با_بهار_پارت_15
گفن هر چي خودش دوست داشته باشه ولي من دلم مي خواد خلبان بشه وقتي تو فيلما اين خلبان ها رو ميبينم كه چه خوش تيپ و قد بلندن دلم مي خواد يه روزي علي جاي اون بشينه بچم هم قر بلنده هم خوش قيافه درست مثل پدرش .
تصميم گرفتم حتما اين موضوع را به علي بگويم و به او ياداور شوم كه ارزوي مامان برايش چيست و تشويقش كنم بيشتر درس يخواند و همه ي هدفش بر اوردن ارزوي مامان باشد يعني خلباني
من تنها يك دايي داشتم كه سال ها در انگليس بود و من هر زمان مي خواستم جلوي مريم يا خانواده اش نشان دهم كه من هم اقوامي دارم كه سرشان به تنشان مي ارزد پز دايي پرويزم را مي دادم كه در انگليس درس خوانده و ازدواج كرده بود و وضع خوبي داشت البته دايي پرويز در انجا نه درس مي خواند نه وضع خوبي داشت بلكه همان جا با يك زن انگليسي ازدواج نا موفق كرده بود و حالا هم به تنهايي زندگي مي كرد .
ان قدر درس مي خواندم كه گاهي مامان به شوخي مي گفت : چقدر اين چهارتا ورقو مي خواني ؟ كتاب ساييده شد
ولي من مي خوايتم پزشك شوم و بر اين تصميم مصر بودم نتيجه ي تلاشم براي خواندن معدل بيست بود و اينكه در سه كلاس دومي كه در مدرسه داشتيم نفر اول شدم مامان با شنيدن اين خبر سرم را بوسيد دستي ب پشتم زد و گفت:ديگه شك ندارم كه دكتر مي شي
زهرا خانم همن صورتم را بوسيد و گفت: زنده باد جدي جدي گل كاشتي .
ولي وقتي محمود شنيد در مدرسه شاگرد ممتاز شده ام مثل هميشه با دو انگشت بيني ام را كشيد و گفت :شنيده م شاگرد ممتاز شده ي كوچولو.
براي اين كهخ به او نشان دهم كه ديگر كوچك نيستم و چه افكار بلندي در سر دارم گفتم : مي خوام درس بخونم برم دانشگاه مي هوام دكتر بشم مثل شما .
romangram.com | @romangram_com