#از_تو_میگریزم_پارت_15
پدر مثل همیشه چند نفر از کارخانه دارها را دورخودش جمع کرده و مشغول صحبت در مورد مسائل کاری بود مادر در جمعی نزدیک پدر مشغول صحبت بود .حتی از آن فاصله دور و با نگاهی به چهره مادرش صمیم می توانست تشخیص بدهد که موضوع بحث مثل همیشه جواهرات و چشم و هم چشمی هایی از این دست است ..... چشم های مادر فقط در یک حالت این طور برق می زد.
romangram.com | @romangram_com