#آوای_عشق_پارت_152
- اوا خانوم شیطون شدی ... بوس میکنی..نوازش میکنی ... دست میکنی تو موهام ... بابا چه خبره این همه ولخرجی کار دستت میده هـا ...
با خنده خواستم دستامو بکشم عقب که سریع بازوهامو گرفت و کشید جلوتر ... پیشونیشو چسبوند به پیشونیم و دماغشو زد به دماغم ... خیره تو چشم هم بودیم ... گرمی نفساش که به پوست صورتم میخورد حالمو خراب میکرد ...
- کار دستم بدی چیکار میکنی؟؟..
خندید ... دلم ضعف رفت براش ... صورتشو اورد جلوتر و اروم شروع کرد..دستمو پشت بردم گاهی قل میخورد توی موهاش.. سیاوش دستاشو از شونه هام اروم کشید پایین ..بیشتر سمتش خم شدم که اون هم بیشتر کشید طرف خودش ... سیاوش کاملاروی صندلیش نشسته بود و من از اون طرف صندلی مثل کش تنبون کشیده شده بودم اینطرف ... دستام روی سینش بود ... بهم خیره شده بودیم ... نگاه اون با لبخند به لبام بود و من به چشماش خیره بودم ...
- میگم اوا شکلات توت فرنگی خورده بودی؟..
با تعجب نگاش کردم ... چشماشو چرخوند و قفل کرد تو چشمام ... شیطنت توی چشماش بیداد میکرد ...
- اوایی مزه توت فرنگی میداد به من چه خب ...
خندید ... داشت اذیتم میکرد و این کاملا معلوم بود ... حالا که اون شیطنت دوس داشت پس منم با کمال میل تلافی میکردم ... یکی از دستامو از روی سینش برداشتم و خیلی ریلکس مشغول باز کردنشون شدم ... سیاوش اول با تعجب نگاهم کرد ولی بعد با لبخند به کارام خیره شد.. وقتی دکمه هاش رو باز کردم چشم دوختم به هیکلش ... صدای سیاوش که خنده توش موج میزد باعث شد دهنمو ببندم ...
- یکم واسه بعدم نگه دار بابا ...
با خجالت نگاش کردم و یه تک خنده کوتاه کردم ... چقدر بی حیا شده بودم من واقعا ... ساوش با یه حرکت گرفتم و منو نشوند كنارش ... حالا توی اون فضای کوچیک ماشین اونم ماتیز که کلا ریزه میزه هست واجب بود ما اینکارا رو بکنیم ... حس میکردم هر ان ممکنه منفجر بشم از بس از پشت و جلو فشار بود روم..بخاطر همین خودمو مثل جنین جمع کردم و سرمو گذاشتم روی سینش ... سر سیاوش اروم اومد پایین و لپمو بوس کرد و بعد مشغول نوازش موهام شد ... همونطور که اروم و با ناز گفتم :
- سیـاوش ...
- جون سیاوش؟
- برام میگی؟
- از چی عزیزم؟
- اوووم ... از هرچی دوست داری ... فقط بگو حرفاتو دوس دارم ...
نفس عمیقی کشید و شروع کرد ...
- خب همونطور که میدونی من فقط به یه دلیل خانوادمو مجبور کردم که به ایران برگردیم ...
با اینکه میدونستم ولی بازم پرسیدم ...
romangram.com | @romangram_com