#آوای_عشق_پارت_126
- سولـی؟! ... حالت خوبه؟..تب نداری؟؟ ... بابا بیا برو تو اتاق خودت راحت بخواب..تختم کامل مال خودت ...
سولماز صداش رو بچگونه کرده بود و با ناز گفت ...
- نـه..نوموخوام ... من میخوام کنار تو باشم ...
یهو نمیدونم چی شد ... از حرص..از عصبانیت.. از بغض ... از عشق ... از حسرت ... از حسادت ... بخاطر تمام این از ها دستمو فشار دادم که این فشار باعث شد دستگیره در هم به سمت پایین کشیده بشه و من مثل نخود اش شوت بشم وسط ... سولماز و سیاوش فقط نگاهم میکردن ... نمیدونم توی نگاهشون چی بود ولی حتما تعجب کرده بودن که من اینجور بی مقدمه پریدم وسط..یهو سیاوش زد زیر خنده و همونطور که میخندید بلند شد ...
- فال گوش وایستاده بودی موشی؟؟..
با سقلمبه ی اشکار سولماز خنده سیاوش جمع شد و بجاش یه اخم اومد وسط ابروهاش ... ناراحت بودم ... خیلی..از دست سیاوش..از دست خودم که درگیر این عشق شده بودم.. حتی از سولمازی که ازش بدم میاومد ... از اخم کردن یهویی سیاوش وسط خندش ... از دستم که بی موقع فشار اورده بود به دستگیره و من اینجوری پرت شدم تو اتاق ... از عالم و ادم ناراحت بودم و این غم رو توی چشمام حس میکردم ... حس میکردم این ناراحتی هر ان از چشمام میپره بیرون ... اروم ... با صدای بغض داری گفتم :
- ببخشید ... فقط خواستم ببینم چه خبره ... ولی مثل اینکه بی موقع مزاحم شدم ...
خودم از صدای خودم دلم کباب شد ... چقدر عشق مزخرفه ... چقدر شیرین در عین حال تلخه ... چقدر عذاب اوره ... چقدر ... نگاه از نگاه خیره سیاوش گرفتم ... پشتمو کردم بهشون و اروم حرکت کردم به طرف بیرون و درم پشت سرم بستم ... با شونه های افتاده به سمت اتاقم رفتم..دوس داشتم بنویسم ... بازم واسه سیاوش بنویسم ... سیاوشی که نزدیک در عین حال دور بود ... میخواستم نماز بخونم ... شاید با این کارا بتونم یکم اروم بشم ... البته فقط یکم وگرنه دردی که توی قلبم احساس میکردم فقط و فقط با وجود خود سیاوش خوب میشد ... بغض کرده بودم و دلم اغوش سیاوش رو میخواست سر بذارم روی سینش و از گله کنم واسه این کاراش ... یاد یه جمله افتادم ...
حـوا هم که بغض کند
حتی خـدا هم اگر سیب بیاورد
چیزی جز آغـوش ادم ارامش نمیکند ...
و این جمله چقدر به حال الان من میخورد ... دلم گرفته بود از سیاوش ولی بازم صبورانه منتظر زمانی بودم که برگرده و بازم به عشقش اعتراف کنه ...
**********************
سیــاوش
romangram.com | @romangram_com