#عاشق_یک_پسر_بد_شدم_پارت_86

لبخند زد و نگاهم کرد. صورتش کبود شده بود و زیر چشم چپش یه بادمجون کاشته و کنار لبش زخمی بود.

-علیرضا می شه جوابم رو بدی چرا صورتت این جوریه؟

شونه ای بالا انداخت و با بی تفاوتی گفت: عاشق سینه چاکت من رو زد.

دستم رو روی دهنم گذاشتم

-سوشا؟

سرش رو به معنی آره تکون داد،

«وای خدا یعنی جدی جدی این کار رو کرد؟»

-کی أین کار رو کرد؟

علیرضا سرش رو به پشتی صندلی تکیه داد و گفت: دیروز. لعنتی با این که منم می زدمش ولی زورش زیاد بود؛ انگار کار هر روزش دعواست.

با عجله گوشیم رو از جیب مانتوم در آوردم و شماره ی سوشا رو گرفتم.

علیرضا با تعجب گفت: چیکار می کنی؟

همون طور که از حرص دندون هام رو روی هم فشار می دادم گفتم: صبر کن ببینم چرا این کار رو کرده!

romangram.com | @romangram_com