#آسای_من_(جلد_اول_و_دوم)_پارت_82
- خونه ؟؟خونه برای چی مگه با من زندگی نمیکنی ؟؟خونه میخوای چیکار !!
+ تا آخر عمر که نمیتونم ور دل تو باشم باید سرو سامون بگیرم یا ن ؟؟
- باشه هر چقدر لازم داری بهت میدم .
+ ممنون برای تضمین بهت سفته میدم تا خیال هردومون راحت باشه .
میخواستم بگم لازم نیست که صدای رها از تو سالن اومد :
- آهای لیلی و مجنون اگه ل*ب رفتنتون تموم شد بیاین اینجا من که میدونم چرا مارو پیچوندید ...
دستمو کوبیدم روی صورتم با صورت سرخ شده به آسا نگاه کردم ،دلم میخواست اون لحظه آب شم برم تو زمین.
فوری ظرف میوه رو از تو آشپزخونه برداشتم و رفتم توی سالن .
وای یادم رفت پیش دستی بیارم خواستم برگردم آشپزخونه که با کله رفتم تو سینه ی آسا .
نامرد چقدر عطر تنش بوی خوبی میداد ، بدون هیچ ادکلنی بهترین بوی دنیا رو میداد .
نفس عمیقی کشیدم و خواستم عقب بکشم که آسا با دستش کمرمو گرفت و گفت:
- کجا فرار میکنی خانومم ،بیا بریم باهم بشقابارو بیاریم
بعد چشمک شیطونی زد و گفت :
- ادامه ی اون مطلبی که رها خانوم گفتن رو هم تکمیل کنیم .
داغی دستش رو کمرم بس نبود حالا با این حرفش کل وجودم گر گرفت و عرق سرد نشست روی پیشونیم .
چت شده نورلانا چرا اینجوری میکنی تو که میدونی حرفا و حرکات آسا همش برای چزوندن شهریار هست
خجالت پس برای چیه؟؟ !!
تصمیم گرفتم منم یکم تلافی کنمو به آسا نشون بدم بازی با روح و روان آدم یعنی چی .
romangram.com | @romangram_com